هدف تعلیم و تربیه

۱۳۹۹-۱۲-۰۷

در واقع آموزش و پرورش موثر و سودمند وقتی قابل تحقق است که همۀ فعالیت‌های آموزشی مسوولان تربییتی به تحقق بخشیدن هدف‌های حقیقی و علمی آموزش و پرورش متوجه باشد.

هر ملت شخصیت خود را در چارچوب نظام آموزشی حاکم بر سرزمین خودش بازگو می‌کند..!

آموزش و پرورش به عنوان اصیل‌ترین و مهم‌ترین نهاد متصدی آموزش و تربیت انسان‌ها نقش تعیین کننده در زنده‌گی انسان دارد، از همین‌رو همواره مورد توجه ملت‌ها وتمدن‌های مختلف بوده و است. آموزش مهم‌ترین عامل موفقیت در سازنده‌گی مثبت است.

اساساً فرهنگ و تمدن انسانی محصول آموزش و پرورش است و با چگونه‌گی آن رابطه مستقیم دارد. چنان‌که پیشرفت‌های علمی، فنی، هنری و غیره مستقیماً با آموزش و کیفیت آن بسته‌گی دارد، اما هر آموزشی لزوماً مفید و دارای آثار مثبت نیست، بلکه آموزش‌هایی سازنده است که دارای مبانی مستحکم و اهداف مشخص و روش‌های کارآمد است.

عمدۀ از  مشکلاتی  که  افغانستان امروزی  با آن دست و گریبان است، ریشه در نارسایی‌های نظام آموزش و پرورش دارد.

نارسایی آموزش و پرورش تنها به شیوه تدریس آموزگاران و یا کمبود کتاب و منابع درسی خلاصه نمی‌شود بلکه مهمتر از همه فقدان فلسفه تربیتی خاص و پراکنده‌گی در اهداف و مقاصد فرجامین آن نهفته است.

از آنچه گفته آمدیم این نکته مهم را دریافتیم که حل مشکلات و مسایل مربوط به نظام آموزشی برنامه‌ها و کتاب‌های درسی روش‌های تدریس و وسایل آموزشی دیگر بدون شناخت درست و دقیق هدف‌های پرورشی ممکن نخواهد بود.

در واقع آموزش و پرورش موثر و سودمند وقتی قابل تحقق است که همۀ فعالیت‌های آموزشی مسوولان تربییتی به تحقق بخشیدن هدف‌های حقیقی و علمی آموزش و پرورش متوجه باشد.

پرسش اساسی این است که امر مهم آموزش و پرورش کدام هدف‌ها را دنبال می‌نماید، تا در پرتو آن‌ها بتوانیم فعالیت‌های پرورشی خود را جهت و سمت‌وسو ویژه ببخشیم؟

در گذر زمان حکما و فیلسوفان زیادی به این پرسش پاسخ‌های فراوانی ارایه کرده‌‎اند که همۀ دیدگاه‌های‌شان را می‌شود در پنج دسته خلاصه نمود:

۱-افلاتون از حکمای شهیر یونان هدف اساسی آموزش و پرورش را تربیت نیروی متخصص و فنی می‌دانست؛

از منظر او آموزش و پرورش باید توانی این را داشته باشد که افرادی متخصصی را فارغ دهد، که در آینده بتواند متصدی شغل و حرفۀ خاصی شود و قادر باشد همان شغل و حرفه را به صورت درست از عهده‌اش برآید. بدون‌شک تخصص و حرفه‌گرایی در دنیای امروزی از این چشمه آب می‌خورد.

۲-ارسطو برخلاف نظریه استادش افلاتون بر تفکر انتقادی و آزاد اندیشی تاکید داشت؛ از منظر ارسطو هم و غم آموزش و پرورش باید پروش انسان‌های فکور و منتقد باشد، افرادی که بتوانند درباره پدیده‌ها نگاه انتقادی داشته باشند و پیرامون صحت وسقم‌شان به کرسی داوری بنشیند، به تعبیر بهتر و سقراطی‌اش آموزش و پرورش باید به‌دنبال تربیت انسان‌هایی باشد که از زنده‌گی اصیل برخوردار باشند. مراد از زنده‌گی اصیل این است که زنده‌گی انسان در ابعاد مختلف‌اش باید استوار بر دلیل و برهان باشد نه مبتنی بر تقلید و دنباله روی؛ به قول مولانا

خلق را تقلیدشان برباد داد

ای دوصد لعنت برین تقلید باد

ارسطو برای به ذهن شاندن ادعای خود به داستان زیبایی استناد می کند (که گویا شاگردی از استاد خودش ماهی می‌خواست و استاد هم هر روز بلافاصله برای شاگرد خودش ماهی آماده می‌کرد، تا این که ناگهان روزی استاد مُرد و روند ماهی‌خوری شاگرد هم با فوت استاد متقوف می‌شود) ارسطو اذعان می‌دارد بیایید به‌‎جای فراهم‌آوری ماهی به شاگردان، به آن‌ها صید ماهی را آموزش بدهیم، تا خود بتوانند صید ماهی نمایند. دوکتور مطهری هم با استناد به این ایده ارسطو در توصیف مقام شامخ معلم می‌فرآیند (من ستایش‌گر معلمی هستم که قدرت اندیشیدن را بیاموزد نه اندیشهها را.)

در دنیا امروزی که جهان با کوله‌باری از اطلاعات و آگاهی مواجه است، بسیاری از دانشمندان بر نظریه ارسطو مهر تایید می‌گذارند و از آن حمایت می‌کنند.

۳- گروهی دیگر از دانشمندان هدف آموزش و پرورش را انتقال میراث فکری و فرهنگی بشر از نسل‌های گذشته به نسل‌های بعدی می‌دانند؛

بسیاری معتقداند که هدف آموزش و پرورش این است که آن چه را اندیشندان فراوان طی میلیون‌ها سال بامشقت و مرارت زیاد گردآورده‌اند به نسل‌های بعد منتقل کنند و چیزهایی بر آن بیفزایند و نسل‌های پسین نیز داده‌هایی را برای آن بفزایند و به نسل‌های بعد انتقال بدهند.

۴-بعضی دانشمندان دیگر در راس ژان ژاک روسو فیلسوف و آموزگار فرانسوی، خودشناسی و شناساندن وجه فردیت هر فرد را هدف آموزش و پرورش می‌دانند؛

روسو می‌خواهد هر دانش‌آموز آن‌گونه پرورش شود که نقصی را از هستی بردارد و در این کلیت نقشی را ایفا نماید. مطابق رای روسو: «انسان می‌تواند در جایی قرار گیرد که برای آن خلق شده و این‌گونه از سر درگمی‌ها نجات یابد.»

۵-گروهی از فیلسوفان اخلاق، هدف آموزش و پرورش را اخلاقی به بار آوردن افراد می‌دانند. از دید این دانشمندان نهادهای آموزش و پرورش باید در قسمت اخلاقی کردن جامعه و ترویج اصول اخلاقی از جمله زنده‌گی بدون خشونت و توام بامدارا  که از اصول اساسی آموزش و پرورش در دنیای امروزی محسوب می‌شود، گام بردارد و در این راستا مسوولیت خویش را به وجه احسن ایفا نماید.

در فرجام باید گفت که انباشتن ذهن کودکان و نوجوانان با مشتی معلومات که از نظر کمیت و کیفیت هیچ به شمار بیایید، به ویژه در عصر انترنت و با دست‌رسی آسان گوگل و سایر ابزارهای جست‌وجوگرها، دادن یک مشت معلوماتی که تاریخ مصرف و اعتبار آن‌ها سپری شده است بیهوده است. باید نهادهای آموزشی و آموزگاران به دانش‌آموزان اندیشیدن، انتقادپذیری و انتقاد مثبت و صید ماهی را بیاموزانند. نه انباشتن معلومات.

به امید روزی که همۀ دست‌اندرکاران نهادهای آموزش و پرورش به ویژه آموزگاران باآگاهی دقیق از اهداف و مقاصد آموزشی به‌روز (مدرن) و پذیرفته‌شده جهانی؛ بتوانند رسالت ایمانی و دین ملی خویش را در این عرصه انجام بدهند، تا در آینده‌های دور و یا نزدیک از یک نظام آموزشی پویا فعال و کابردی برخوردار شویم و این زمانی آسان می‌شود که تلاش‌های همه‌گانی به خرچ داده شود.

ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید

هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند